1-اعداد و ارقام غیر ضروری رو دوربنداز!
2 دوستهای شاد و خوش و خرم و سر حالت رو برای خودت نگه دار!
3- دائم در حال یادگیری باش!
4- از چیزهای ساده، لـــذت ببر
5- اغلب بخنـــــد، قهقهه های بلند و طولان
6- گاهی اوقات یه کم اشک بریز
7- دور و اطرافت رو با آدمهاو چیزهایی پر کن که دوستشون داری
8- سلامتیت رو جشن بگیر و بهش اهمیت بده!
9- به سمت ناراحتی ها ت سفر نکن!
10- از هر فرصتی که داری استفاده کن و به همه کسانی که دوستشون داری، عشقت رو نشون بده
مشغول روياهايم بودم... تنهاي تنها در روياهايم....... صدايي شنيدم..صدا واضح نبود...در خيالات ساده گونه ام با خود پنداشتم كه شايد صداي توست....... صدا هر لحضه نزديكتر ميشد ولي... ولي من شك كردم....... اضطراب و دلهره مرا فرا داشت...... صداي تو نبود........... فاصله ها مرا صدا ميزدند......... مرا فراخواندند به سوي خويش....... فهميدم كه بايد روياهايم را كمي قيچي كنم........ شايد اينگونه با فاصله ها راحت تر كنار مي آمدم.... تمام روياهايم را قيچي كردم جز تكه اي از ان را...... ان تكه از روياهايم متعلق به تو بود........ متعلق به روزهايت....متعلق به لحضه هايت..... متعلق به تمام لحضه هايي كه تو در ان ها حضور داشتي .... ولي هرگز نفهميدي كه در كجا حضور داري و خانه ات كجاست.......... ان جا قلب من بود كه در روياهايم ان را به تو امانت سپرده بودم زيباترين من ...... من از تو دلگير نيستم.... دل گيري من از چيز ديگريست.. چي؟ ميخواهي بداني از چيست؟ باشد....پس بشنو: من از خودم دلگيرم كه صداي فاصله ها را با آن همه زشتي با صداي تو اشتباه گرفتم....... اخر ميداني چيست؟ از بس صدايت را نشنيدم ديگر دارم فراموشش ميكنم قبلا هم گفته ام و باز نيز ميگويم ........ ميگويم كه: من در پي صدايي آواره شدم...... من صدايت را مشق ميكنم.......... حتي اگر در روياهايم شانه هاي مهربانت را در كنار خود احساس نكنم....... ميخواستم چيزي بگويم ولي ان را قورت دادم....... شايد در فرصتي ديگر....... ولي مطمين باش كه ميگويم آن را كه نتوانستم به تو بگويم هرگز ميگويم.......... اگر جرات شنيدنش را داشته باشي
روردگارا در اين روزهاي پاياني سال90
به خواب دوستانم آرامش
به بيداريشان آسايش
به زندگيشان نشاط
به عشقشان ثبات
به عهدومهرشان وفا
... به عمرشان عزت
به رزقشان بركت
وبه وجودشان صحت
عطا بفرما
اینجا همه چیز معمولی است
نه زیر پایم موج بر می دارد
نه با نهنگی چشم در چشم می شوم
بادبان افراشته ام در شن
هر از گاه
دریایی از دور نمایان می شود
نزدیك كه می شوم
شن ها دستم می اندازند
گیر افتاده ام در جزیره ای
كه دورش را كویر گرفته
دلم برای عروس های دریایی تنگ شده است
من
ملوانی عاشقم
كه سر به بیابان گذاشته ام
ماسه ها فراموشکارترین رفیقان راهند...
پا به پایت می آیند، آنقدر که گاهی سماجت در همراهی حوصله ات را سر می برد، اما کافی است اندک بادی بوزد یا خرده موجی برخیزد تا برای همیشه از حافظه ضعیفشان رد پایت پاک شود!
ما از نسل ماسه نیستیم...
از نسل صدفهاییم... صدفهایی که به پاس اقامتی یک روزه تا دنیا دنیاست صدای دریا را برای هر گوش شنوایی زمزمه می کند
باران بهانه است...
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است...
چه دعایی کنمت بهتر از این ؛
که خدا پنجره ای رو به اتاقت باشد....
عشق محتاج نگاهت باشد
عقل لبریز زبانت باشد
ودلت وصل خدایت باشد
گویند که در ازمنه ای نه چندان قدیم روزی پسری به خانه آمد و به مادر گفت: ای مادر عزیزتر از جون ! مرا دریاب که الان در حال حضرم . پس مادر آنچنان که رسم مادران است به سینه بکوفت که چه شده ای گل پسرکم ! پسر نگاهی به مادر بکرد و گفت که اگر چه حیا دارم ولی به تو بگویم که امروز در محله مان چشمم برای اولین بار به این دختر همسایه خورد و نگاه همان و عشق همان ! پس اینک از تو مادر بزرگوار خواهم که به خانه آنها روی و او را به نکاح (عقد )من در آری که دیگر تاب دوری او را بیش از این درمن نیست !!! مادر نگاهی از سر دلسوزی به پسر بیانداخت و گفت : دلبرکم من حرفی ندارم و بسی خوشحالم که تو از همان ابتدای راه به جای الاف شدن در خیابان و ولنگاری راه حیا در پیش گرفتی و ازدواج کردن اما بهتر است که لختی درنگ نمایی که اینگونه عاشق شدن ناگهانی را رسم ازدواج نشاید و اگر هم بشاید دیری نپاید! پس پسر نگاهی زجمورانه به مادر بیانداخت و گفت مادرجان یا حال برو یا دیگر زن نخواهم که این ماه تابان ازدست من برود و عشق او وجودم را بسوزاند .
پس مادر که پسر خود را دوست همی داشت به سرعت چارقد خویش به سر کرد و به خانه همسایه رفت . در آنجا چشمش به سه دختر خورد یکی از یکی زیبا تر پس اس ام اس ( همان پیامک ) بزد که یا بنی ! دراین منطقه که تو ما را فرستادی نه یک ماه که سه ماه در پشت ابرند و یکی از یکی ماه تر بگو که کدام ماه چشم تو را برگرفته ! پس پسر نیز اس ام اسی بزد که یا مادر ! آن ماهی که خالی در گونه چپش بدارد ! مادر نیم نگاهی به ماه ها بنمود و دوباره اس ام اس زد که ای پسر این ماهان همه خال دارند . پس دوباره پسر اس ام اس بزد که آن ماه من خالش کمی بزرگتر باشد از باقیه ماهان ! مادر لختی درنگ بکرد و دوباره اس ام اس بزد که من چشمهایم خوب نبیند که خال کدام بزرگتر است . پسر اس ام اسی دگر بزد که مادرکم همان ماهی که مویش قهوه ای باشد ! مادر نگاهی بکرد و اس ام اس زد که این ماهان مویشان نیز یکرنگ است ! پسر با عصبانیت اس ام اس بزد که مادر! آن دو ماه کوفتی دیگر موهایشان مشکی است و این دگر قهوه ای است!!! آخر مادر جان تو که چشمهایت نمی بیند عینکی برای خود ابتیاع کن !!! حالا عیبی ندارد مادر عزیز! نشان دیگر به تو دهم ببین روی بازوی کدام ماه گرفتگی دارد ماه من همان است !!! مادر اس ام اس زد که آخر دراین معرکه من بازوی دختر مردم را چگونه ببینم ؟! پسر اس ام اس کرد که مادر جان تو که مرا کشتی ! خب ببین اگه لباس نازک دارد روی سینه چپش نیز خالی باشد و به خدا که آن دو ماه دیگر این خال را ندارند !!! مادر کمی دقت بفرمود و با خوشحالی فریادی زد و اس ام اس زد که احسنت بر تو شیر پا ک خورده ! یافتم ماه تو را که همان جور که بفرمودی است !! هنوز پسر اس ام اسی نفرستاده بود که مادر لختی درنگ بنمود و سپس سریع شماره پسر را بگرفت که : لندهور پدر سوخته !! خاک بر سر بی حیایت کنند! شیرم را حرامت می کنم (البته شیر خشکهایی را که بر حلق کوفتی ات ریختم ) خجالت نکشیدی ؟ فلان فلان شده بی حیا ............ ..
a = نعمت خدا
b = عشق همه
c = معصوم
d = بااستعداد
e = خوب اما شکننده
f = احساسي براي ديگان
g = منطقي
h = ارام
i = مودب
j = لذت بردني از زندگي
k = قابل عاشق شدن
l = بامزه
m = عالي
n = مغرور
o = ورزشکار
p = خنده رو
q = باحال
r = غيرقابل پيش بيني
s = بااحساس
t = خالص و حقيقي
u = سودمند و باهوش
v = عصباني
w = بي خيال
x = نابغه
y = لذت بردني
z = خوش مشرب
ازدواج مثبت ترین اتفاق زندگی است که گاهی وقت ها به خاطر اشتباهات به ظاهر کوچک به تعویق می افتد و شانس ازدواج را کاهش می دهد. اگر فکر می کنید کم کم دارید به جمع دختران مجرد سخت گیر می پیوندید، این مطلب را بخوانید تا متوجه اشتباهات ناخواسته خود شوید.
در بین ما افرادی وجود دارند که مجردند و ترجیح می دهند هر چه زودتر تشکیل خانواده بدهند، اما در این بین هستند اشخاصی که ترجیح می دهند همچنان مجرد بمانند و یا دیر تر ازدواج کنند. باید اشاره داشت در بیشتر افرادی که تشکیل خانواده می دهند میل به ازدواج احساس می شود، یعنی زمانی که این احساس در آنها به وجود آمد تشکیل خانواده می دهند… حال شاید شما بپرسید، این نیاز را چگونه باید در وجود خودمان بشناسیم تا ازدواج کنیم… آیا اصلاً چنین احساسی در ما به وجود می آید یا نه؟ تست های زیر را پاسخ دهید تا متوجه شوید که در وجودتان چنین میلی دارید یاخیر؟
بعد از گذشتن از غرور بعد از شناختن خودم پر کردن درون از نیرو های مثبت گامی به سمت عشق برداشتم عشق را میشود با جای خالی نوشت و هر کسی ان را به دلخواه با کلمات معنا بخشد . محدودیت ندارد آزادی به همراه دارد اعتماد و محبت در ان است عشق کمرنگ نمیشود از بین نمی رود و جایگزین ندارد عشق فقط میتوانم بگویم عشق است