
عشقت را کتاب کردم وبر سر قلبم نهادم تا روزی هزار بار خط به خطش را مرور کند
نامت را با اشک دلبر های دلسوخته بر قلبم حکاکی کردم
در لحظه آمدنت اشک شوق بر دیدگانم جاری است و در لحظه رفتنت اشک حسرت
همیشه تکیه گاه خستگی هایم بودی و مرهم دردهایم
ای بهترینم حظورت برایم نیاز است
نیاز به زندگی چون تو برایم خود زندگی هستی
عزیزم ببخش... بدی هایم را ببخش اشک ها و لبخند هایم را ببخش
تو خودت را به من بخشیدی و من تو را به اشک هایم
در این دنیای دیوانه برایم بهترین بودی
و در تاریکی شبهایم روشنی بخش
آری ای بهترینم می خواهم برایت بهترین باشم
نظرات شما عزیزان:
|