نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





كاش...............

 كاش توقحطی شقایق

باز بشیم سوار قایق

بشینیم بریم تودریا

من وتو تنهای تنها

ماهیا خیلی امینن

نمیگن اگه ببینن

انقدر میریم كه ساحل

از من وتو بشه غافل


[+] نوشته شده توسط مسلم در 9:56 بعد از ظهر | |







 خاطراتمان را ببند و بعد برو...
رفتنی باید برود
تقصیر تو که نیست ..
نگاه اولت را من خوب نخواندم
.....گریه نمیکنم......
به گمانم چیزی به چشمم رفته!


[+] نوشته شده توسط مسلم در 9:50 بعد از ظهر | |







او

 یک چیزی کاملا روشن است و آن آرامشی است که دلم با حضور او دارد. این جمله را هزار بار٬ هزاران نفر تکرار کرده اند. اما آنچه در این جمله های روشن٬ کمی نیمه روشن است ضمیر اوست که هر بار معنای متفاوتی دارد. حالا با خودم تکرار می کنم٬ دلم با حضور او آرامشی عجیب دارد ... این جمله را به هزار لحن گوناگون بخوانید ...

 


[+] نوشته شده توسط مسلم در 9:45 بعد از ظهر | |







 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 2:22 بعد از ظهر | |







دوست دارم ....

دارم از تو دور میشم                داره تنها می شه قلبم
مـی دونـم نـبودن تـو                جونمو می گیره کم کم
چـیزی از تنـم نمونـده               بـعـد دل شـکستـن تـو 
یه اتاق ساکت و سرد               مـنـو فــکـر رفــتــن تــو 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 2:18 بعد از ظهر | |







زن و مرد بدون هم هیچند

 شاعر زن میگه :

به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید


خدایی که اول تو را از گل
و بعداً مرا از خشت آفرید!

برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید!

مرا شکل طاووس کرد و تو را
شبیه بز و کرگدن آفرید!



ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 1:47 بعد از ظهر | |







 

 

 پیرمرد نارنجی پوش در حالی که کودک

را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان
شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد
این بچه برسید.بچه ماشین بهش زد و فرار کرد...
پرستار:این بچه نیاز له عمل داره  باید پولشو
پرداخت کنید.
پیرمرد:اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو
هم نمی شناسم.خواهش می کنم عملش کنید
من پول و تا شب براتون میارم...
پرستار:با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه
صحبت کنید.
...اما دکتر بدون اینکه نگاهی به کودک بیندازد
گفت:این قانون بیمارستانه.باید پول قبل از عمل
پرداخت بشه.
اما صبح روز بعد..
دکتر بر سر مزار دختر کوچکش اشک می ریخت...

[+] نوشته شده توسط مسلم در 11:13 قبل از ظهر | |







در دفتر خاطراتم

 در دفتر خاطراتم نوشتم رفيق زيباست

 معلم دفتر را ديد گفت اين روياست
 گفتم اي معلم از نوازش رفيق چه ميداني
 گفت در عالم رفاقت رفيق هميشه تنهاست

[+] نوشته شده توسط مسلم در 11:4 قبل از ظهر | |







جوک و اس ام اس های بعدی و جدید اینجا را کلیک کنید>>>

 گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود زندگی عشق اسارت همه بی معنا بود


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 10:38 قبل از ظهر | |







آلبوم جدید و بسیار زیبای حسام استپس به نام نفرین من


[+] نوشته شده توسط مسلم در 9:12 قبل از ظهر | |



صفحه قبل 1 ... 19 20 21 22 23 ... 26 صفحه بعد